سبز آسمانی
(بازتاب رنگ سبز در لهجۀ هزارگی و ادبیات فارسی)
محمدجان ستوده، 1391ه.خ
1 ـ ضرورت بررسی
لهجه هزارهگی، یکی از لهجههای غنی و تاریخی زبان فارسی دری است، بررسی تاریخی و تشریحی این زبان، ما را یاری میرساند تا به بخش بزرگی از تاریخ خود دست یابیم. قدامت و استواری واژههای دستنخورده و کاربرد آن واژهها در این لهجه، برای من که تاکنون مطالعات اندکی در این زمینه داشتهام خیلی جالب بوده است. فکر میکنم زبان ما بخش بزرگی از تاریخ گویای ماست که مردم آن را مانند یک امانت بزرگ تاریخی تا کنون با خود حمل کرده است. من واژههای زیادی را تا کنون در لهجۀ هزارهگی یافتهام که با کاربرد آنها در نخستین دورههای تاریخ زبان ما (فارسی دری) مطابقت کامل دارند؛ یکی از میان آن جمله، رنگ سبز است که اینک بهبررسی آن میپردازیم:
2 ـ خاطرۀ سبز
در سال 1382خ که با جمعی از دوستانم وارد شهر کابل شدیم، با خود اصطلاحات دهاتی زیادی را آورده بودیم، از آنجمله یکی هم رنگ سبز بود که تا کنون آن رنگ بهیادماندنی و تاریخی را فراموش نکردهام. من فکر میکردم که باید در شهر کابل از واژۀ «اِشِیل» که معادل رنگ سبز در لهجۀ هزارهگی است استفاده نکنیم؛ زیرا «اشیل» واژۀ محلی است و معیاری آن «سبز» خواهد بود.
یکی از آن روزهای نخستین که به کابل آمده بودم، وارد بازار شدم تا قلم آبی بخرم، از چند دکاندار پرسیدم که: «بیادر قلم سبز داری؟» آنها میگفتند: «نه، نداریم» در حالی که من میدیدم قلم «سبز» دارند، تعجب میکردم که چرا این دکاندارها از دکانشان بیخبراند.
پس از پرسیدن از چند دکاندار، یکی از آنها جواب مثبت داد و گفت که دارد و یک قلم «اشیل» به من داد. من قلم را پس دادم و با تأکید گفتم که «قلم سبز بده!» او میگفت که سبز همین است که دادمت و من میگفتم که این سبز نیست، این اشیل است....
3 ـ سبز آسمانی
با خواندن عنوان بالا، نسل امروزی کابل شاید حس کند که رنگ سبز را با آسمانی مخلوط کرده است؛ زیرا سبز با آسمانی همخوانی ندارد، آسمانی به اصطلاح امروز، آبی است. اما کسانی که از مناطق دوردست هزارهنشین آمده باشند، معنای دقیق این عبارت را میدانند، آنها میدانند که آسمانی نوعی از رنگ سبز است که آن را «سبز آسمانی» میگویند. در مناطق هزارهنشین شاید هیچ کسی آسمان را آبی نگوید بلکه همه آسمان سبز میگویند.
«سبز آسمانی»، «سبز رشقهای»، «سبز نیلی» و «سبز شفتلی» ترکیبها یا زیر مجموعههایی از رنگ سبز است که من آنها را دیده و شنیدهام.
در یک تحقیق مختصر میدانی که من در میان دانشآموزان خود انجام دادم، نیز این باورم را ثابت کرد که همۀ هزارهها رنگ آبی را سبز میگویند. در این تحقیق، من یک قلم آبی را در دست خود گرفته و از هر دانشآموز یا صنفی کا با آنها مواجه میشدم میپرسیدم که این قلم چه رنگی است؟ همۀ دانشآموزان ـ به استثنای آنهایی که از ایران آمده بودند ـ پاسخ شان «سبز» بود. دانشآموزانی که از ایران آمده بودند نیز میگفتند که رنگ این قلم آبی است اما در خانه آن را «سبز» میگویند.
دانشآموزانی که در این تحقیق شامل بودند از مناطق گوناگون بودند، از بامیان، بهسود، دایکندی، غزنی و مناطق دیگر هزارهنشین. این پرسش مرا واداشت تا سری به دروازۀ شاعران بزرگ بزنم که آیا آنها رنگ آبی داشتهاند یا نه، مثل ما هزارهها، آبیشان «سبز» بوده است.
چشم سبز: در لهجۀ هزارهگی، چشمی که رنگ آبی یا «اشیل» داشته باشد آن را سبز میگویند. اصطلاح «چیم سوُوز» را شاید همۀ هزارهها بفهمند.
4. پیشینۀ تاریخی رنگ سبز
در جستجویی که من در میان متون متنوع نظم فارسی از قرن پنجم تا دهم کردهام، هیچگاهی به رنگ آبی برنخوردهام، رنگ سبز همواره هم به جای خودش و هم به جای رنگ آبی بهکار رفته است. «آبی» نام متأخری است که روی یکی از انواع رنگ سبز گذاشته شده است. در این جستجو کتابهای چون مثنوی معنوی و دیوان شمس از قرن هفتم، دیوان حافظ از قرن هشتم، کلیات سعدی از قرن هفتم، رباعیات سنایی از قرن ششم، خمسۀ نظامی از قرن ششم، منطقالطیر عطار از قرن ششم، رباعیات عطار از قرن ششم و کتابهای متعدد دیگر شامل بوده است. در هیچ کدام این آثار، من با رنگ آبی روبهرو نشدهام، همه جا سخن از سبز است، هم رنگ آبی و هم سبز را «سبز» گفتهاند. در این نوشته من از آوردن نمونههایی که رنگ سبز در آنها بهکار رفته بهخاطر زیادی مثال صرف نظر کردهام و تنها مثالهایی را ذکر کردهام که در آنها رنگ سبز بهمعنای آبی به کار رفته است. در نمونههای زیر، رنگ آسمان ـ که اکنون آن را به رنگ آبی میشناسند ـ با رنگ سبز معرفی شده است.
غزلیات شمس
سقف سبزگون = کنایه از آسمان
حریف دوزخآشامان مستیم
که بشکافند سقف سبزگون را
غزل شماره 101
فلک سبزرنگ = آسمان سبز
زعکسشان فلک سبزرنگ، لعل شود
قیاس کن که چگونه کنند دلها را
غزل شماره 212
از این هفتآسیا ما نان نجوییم
ننوشیم آب ما زین سبز دولاب
غزل شماره 295
اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند
اینک آن رویی که ماه و زهره را حیران کند
غزل شماره 729
ای عدل تو کرده چرخ را سبز
وی لطف تو کرده باغ را سیر
غزل شماره 108
تبریز و شمس دین شد سبب فروغ اختر
رخ شمس از او منور به فراز سبز طارم
غزل شماره 1625
چند روی بیخبر آخر بنگر به بام
بام چه باشد بگو بر فلک سبزفام
غزل شماره 1724
فلک سبز= آسمان آبی
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشتۀ خویش آمد و هنگام درو
سعدی
تو همی خسبی و بوی آن حرام
میزند بر آسمان سبزفام
مثنوی معنوی (باز گشتن به حکایت پیل)
5 ـ نتیجۀ سخن:
کاربرد رنگ سبز در لهجۀ هزارهگی بیانگر قدامت کاربرد رنگ سبز است. آنچنان که گفته آمد، رنگ سبز یکی از رنگهای اصلی در زبان فارسی دری است که تا سالهای اخیر تمام انواع سبز را شامل میشده است. شاعران و نویسندهگان بزرگ فارسی همه با رنگ آبی ناآشنا بوده و هیچ کدام، آن را بهکار نبردهاند. این ناآشنایی همچنان در میان مردم ما تداوم یافته است که بیانگر دو حقیقت بزرگ است: یکی بیانگر محرومیت و ناآگاهی از انواع نامهای جدید رنگها، دودیگر بیانگر حقیقت تاریخی و قدامت کاربرد زبان اصلی و دستنخورده که بیانگر بومیبودن این مردم در این سرزمین است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر