۱۳۹۵ آذر ۲۴, چهارشنبه

من و معلمی

من و معلمی

(محمدجان ستوده)

تنها جایی که به من آرامش و مجال نفس کشیدن می بخشد، محیط آموزشی است. نمی دانم چی رازی در آن نهفته است که معتاد آنم. به یاد دارم که حتا زمستان های دوران مکتب در خانه ام معلم بچه ها و دختران کوچک تر از خود بودم. از دانشگاه که فارغ التحصیل شدم یک راست به سراغ معلمی رفتم، بدون اینکه به "انجو" و سیاست فکر کنم.
معلمی را در مکتب معرفت و با مدیریت استاد حفیظ الله ابرم که او از من بیشتر معتاد معلمی است، شروع کردم. حفیظ ابرم معلم معلمی من است. او تنها مدیر نبود، بل مربی و مدبر هم بود. او و برادرش استاد نجیب سروش تا کنون تمام بودن خویش را هزینه معلمی کرده است.
گفتنی های دیگر باشد برای فرصت بعدی. منظور از این مقدمه این است که دیروز فرصتی مساعد شد تا درلیسه خصوصی پگاه - مکتب جدید با مدیریت استاد حفیظ ابرم - یاران قدیم را زیارت کنم. لیسه پگاه، چراغ آیندهء کشور خواهد شد. عشق و امیدی که در چشمان معلمان و دانش آموزان این لیسه می درخشد، خیلی امیدوار کننده است. دیروز برنامه فارغ التحصیلی دانش آموزانش بود. سهم این معتاد هم ایستادن روی جایگاهی بود که ارزشش برایم از ارگ و کاخ سپیدار بالاتر است.
من برای معلمی آفریده شده ام.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تأملی به مسألۀ زبان در افغانستان

نشر شده در روزنامۀ اطلاعات روز، لینک PDF: https://www.etilaatroz.com/wp-content/uploads/2019/05/Language-in-Afghanistan.pdf محمدجان س...