۱۳۹۹ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

حمایت و ندامت از ملا و مجاهد



به لیست نام‌های رهبران جهادی دیروز نظر اندازید. آنها هر کدام در زمانۀ خویش داغ‌تر از مولوی انصاری منبر می‌رفتند و به نام دفاع از دین، تفنگ برداشتند و بی‌گناهان زیادی را کشتند. هرگروه علیه گروه دیگر از متن آیات و احادیث توجیه دینی می‌یافتند و همدیگر را تکفیر می‌کردند. در برابر انتقاد، پاسخ‌شان این بود که از خود نمی‌گویند، از قرآن و حدیث می‌گویند و شریعت اسلام را جاری می‌کنند. هر کدام آنها خود را نمایندۀ برحق خدا در زمین می‌پنداشتند. آنها با شعار دفاع از اسلام و گیردادن به حجاب و ریش مردم، سربازگیری می‌کردند. مخالفان را دُره می‌زدند، شکنجه می‌کردند و می‌کشتند.
رهبران جهادی دیروز هرکدام حد اقل استاد و تعدادی از آنها در علوم دینی حتا پروفیسور بودند. نام‌ها و کارنامه‌های آن اساتید و پروفیسوران را پس از رسیدن به قدرت، همه می‌دانند. همین مردمی که امروز ناخواسته مولوی مجیب را می‌خواهند بر مردم تحمیل کنند، دیروز برای به قدرت رسیدن همان اساتید و پروفیسورها، سیاهی لشکر شدند، آدم کشتند و اعضای خانواده‌های خود را نیز از دست دادند. وقتی نوبت تقسیم قدرت رسید، این لشکر عظیم خوش‌باور، در فقر و بیچاره‌گی ماندند و در نهایت به محافظ بچه‌های آنها، گاردهای دم دروازۀ آنها و دعاگوی صحت‌آنها تبدیل شدند.
بچه‌ها و دختران پروفیسوران و اساتید علوم دینی و جهادی دیروز، به مقام‌های بلند دولتی رسیدند، ریش تراشیدند، نیکتایی بستند، چادر از سرانداختند و صاحب خانه‌های مجلل در خارج از کشور شدند. برخی از اساتید هوشیار برای بچه‌ها و دختران خود شناسنامۀ انگلیسی و امریکایی را هم گرفتند، اما عوام پیرَو را علیه انگلیس و امریکا تحریک می‌کردند. همین اساتید و پروفیسوران در افغانستان به غصب زمین و دارایی‌های دولتی پرداختند. برای حفظ قدرت‌شان، توجیه‌گر حضور سربازان امریکایی شدند و تا کنون هم استند. مرحوم پروفیسور مجددی تا آخرین نفس در کنار قدرت بود و در اعتراض علیه کرزی که پیمان استراتژیک را با امریکا امضا نمی‌کرد، حاضر شده بود که به نشانۀ قهر از وطن مهاجرت کند. پروفیسور سیاف که ده برابر مولوی مجیب حدیث می‌داند، از سفرۀ امریکا و جامعۀ جهانی تغذیه کرد. مرحوم پروفیسور ربانی تا آخرین نفس در کنار همین نظام بود و فرزندان خود را به نان و نوا رساند. حکمتیار سوگند یاد کرده بود که تا آخرین حضور سرباز امریکایی در کشور، به جهاد ادامه خواهد داد. استاد خلیلی، محقق، عطا و بقیه استادان نیز هرکدام ادعاهای مشابه مولوی انصاری را داشتند.
مردم ساده‌دل مذهبی فکر می‌کردند که با حمایت از این ملاها و مولوی‌های استفاده‌جو، از خسرالدنیا و الاخره نجات می‌یابند، اما واقعیت طور دیگر بود. واقعیت این بود و اکنون نیز همین است که رهبران مذهبی و رهبران سیاسی دست‌شان در یک کاسه است. سیاست توجیه دینی کار دارد و مولوی، حمایت سیاسی. این دو قشر در طول تاریخ به نفع همدیگر بوده‌اند و مردم هیزم سوخت اینها. چنین است که اکنون اکثر حامیان گرسنۀ آنها احساس ندامت می‌کنند و گاهی همان منجی‌های دیروز را تکفیر و لعن می‌کنند. از خود بپرسیم که در تشخیص آنها چه اشتباهی کردیم و آیا مولوی انصاری بیش‌تر از آنها دین‌شناس و در برابر نفس خویش قدرتمند است؟
من برخی از سخنان مولوی انصاری را شنیده‌ام. گاهی با گریه و فریاد منبر می‌رود و مردم را هم به گریه وامی‌دارد. علیه یک مذهب خاص تبلیغات می‌کند. او مرا به یاد مولوی متوکل و مولوی داعی می‌اندازد که همین اداها را درمی‌آوردند. متوکل هم بزرگان سرزمین از قبیل مولانا، سنایی، ابوریحان بیرونی، ابن سینا و دیگران را تکفیر می‌کرد. علیه نوروز و مراسم ملی سرزمین ما بود. با گریه و فریاد منبر می‌رفت. احساسات پاک مردم را تحریک می‌کرد و دانشگاه و مراکز آموزشی را فاحشه‌خانه می‌گفت. بعداً معلوم شد که در انفجارهای بزرگ کابل دست داشته است. بلی، گریه و فریاد فقط یک دلیل دارد: برانگیختن احساسات و تعطیل کردن منطق مردم برای استفاده‌جویی.
حمایت از مولوی انصاری به معنای دینداری و نقد او به معنای هرزه‌گی نیست. اتفاقاً زنان هرات بیش‌تر از دیگران باحجاب‌اند. پس حجاب بهانه و نقطه ضعف خوبی می‌تواند باشد. باید به عواقب تبلیغات او فکر کرد. او به بهانۀ حجاب (با تعریف خودش) نیمی از جامعه را فلج می‌کند، مکاتب را کم‌رونق و فکر مردم را تعطیل می‌کند. مراسم ملی مردم را نکوهش می‌کند و شادی‌های مردم را می‌گیرد. پس از مدتی مردم خواهند دید که دانشگاه‌ها و مکاتب از بچه‌های آنها خالی شده‌اند. کاری که مولوی انصاری می‌کند، طالبان هم می‌کردند. نتیجه آن شد که مکاتب جنوب و شرق به آتش کشیده شد و مکاتب و دانشگاه‌ها از دختران جنوب و شرق کشور خالی گردید. طالبان با چنان عمل خود، مردم مناطق خود را کم‌ازکم یک سده به عقب برد و اکنون دولت برای جبران آن، هرچه کانکور را سهمیه‌بندی می‌کند، بازهم نتیجه مطلوب نیست.
حرف من این است که دینداری و پاکیزه‌گی در گرو حمایت از هیچ کسی نیست. تعریف حجاب هم در کشورهای اسلامی متفاوت است. اتفاقاً فحشای مورد نظر مولوی انصاری بیشتر زیر چادری انجام می‌شود. چادری‌های سراپا و روپوشیده برای بازاریابی فاحشه‌ها بسیار مصوون است؛ به قدری امن است که حتا شوهر هم زن خود را در کوچه و بازار نمی‌شناسد. زیر حجاب مورد نظر مولوی انصاری حتا انتحاری قابل انتقال است، چه رسد به کارهای دیگر. از سوی دیگر، حجاب روپوشیده، به زنان فرصت چشم‌چرانی بیش‌تر می‌دهد، زیرا آنها مردان را می‌بینند، اما هیچ کسی متوجه زاویۀ دید آنها نمی‌شود، در حالی که با روی و چشمان باز، چنین نیست. زن و دختری که صورتش نمایان است، هویت دارد و قابل شناسایی است. هویت قابل شناسایی باعث کاهش جرم می‌شود. بنابراین، نه با وضع حجاب مورد نظر مولوی انصاری فحشا کم می‌شود و نه با بازبودن روی زنان باعزت، فاجعه بیش‌تر.
اما با وضع نابسامان کنونی چه باید کرد؟
بسیاری از دوستانم می‌گویند که برای نجات مردم، باید از مولوی‌های مثل انصاری حمایت کنیم تا خلای کم‌کاری دولت پر شود و حد شریعت جاری. این دوستان حق دارند که از وضع موجود شکایت کنند، اما به نظر من حمایت از افراد، تحت هر نامی که باشد خود باعث خودسری و دردسرهای بعدی می‌شود. ملاسالاری با قومندان‌سالاری، خان‌سالاری و ملیشه‌سالاری فرقی ندارد. اما ملایی که به نفاق مذاهب دامن بزند خطرناک‌تر از هر چیز دیگر است. این دردسرها زمانی بیش‌تر خواهد شد که افراد مورد حمایت ما مشکوک هم باشند. اگر در قوانین خلایی وجود دارد، باید از راه قانونی پر شود و راه قانونی از خود میکانیزم مشخص دارد. قوانین ما برای زنان، مذاهب و اقلیت‌های قومی حقوق و احترام قائل است. برداشت‌های شخصی افراد از دین و قانون برای جامعه و همزیستی مسالمت‌آمیز مضر خواهد بود.
سخن آخر
با تمام گفته‌ها و نگفته‌ها، سخن آخر من به دوستانی که نگران دیانت خویش‌اند، این است:
شما حق دارید بدون حمایت از این و آن، مطابق برداشت خود از دین حجاب انتخاب کنید، هر طوری که می‌خواهید ریش بگذارید، دستار ببندید، به جشن های ملی شرکت نکنید، به موسیقی گوش ندهید و رفتار دختران و زنان خود را طبق میل خود تنظیم کنید. با تمام اینها به دیگران هم حق بدهید تا مثل بقیه انسان‌های جهان در چارچوب قوانین کشور زندگی کنند و حق انتخاب فردی را داشته باشند.
با احترام
ستوده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تأملی به مسألۀ زبان در افغانستان

نشر شده در روزنامۀ اطلاعات روز، لینک PDF: https://www.etilaatroz.com/wp-content/uploads/2019/05/Language-in-Afghanistan.pdf محمدجان س...