در میان دوستان من غیر از کسانی که
آنها را دقیق نمیشناسم، تعدادی از تحصیلکردههای دانشگاه هم استند که همواره
رواداری دینی و سیکولاریزم را نکوهش و تکفیر میکنند و اهل تساهل را مرتد و
سیکولار میگویند. برخی نیز سیکولار را مترادف بیدین به کار میبرند و از آن به
عنوان یک حربه علیه مخالفان خود استفاده میکنند. در این روزها که این تنور گرم
است، چند نکته را برای آن عزیزان قابل ذکر میدانم. امیدوارم با دقت بخوانند و
تأمل کنند.
1. در هندوستان حدود 201 میلیون مسلمان
تحت حمایت قانون اساسی سیکولار زندگی میکنند. اگر جمعیت مردم کشور ما 35 میلیون
باشد، جمعیت مسلمانان هند حدوداً شش برابر کل کشور ما است. این مسلمانان به تمام
اصول و فروع دینی پابندند و در عین حال از نظام سیکولار حمایت میکنند. در آخرین
تظاهراتی که علیه قانون جدید شهروندی هند راهاندازی شد، مسلمانان میگفتند که ما
از نظام سیکولار حمایت میکنیم و قانون جدید شهروندی، آن را نقض میکند. حمایت
مسلمانان هند از نظام سیکولار به این دلیل است که، این نظام به عقیدۀ آنها احترام
دارد و حتا روزهای مهم مذهبی آنها را در تقویم، تعطیلی عمومی اعلام کرده است. این
مسلمانان با رعایت قانون اساسی، به تمام ادیان و مذاهب دیگر نیز احترام میکنند.
از دید اینها نه حمایت از سیکولاریزم کفر است، نه پیروان بقیه ادیان واجبالقتلاند
و نه علیه آنها جهاد واجب است.
2. در هند حدود 33 میلیون خدا (goddesses/ gods) پرستش میشود که
خدای مسلمانان یکی از آنهاست. تعداد خدایان اینها با تعداد نفوس کشور ما برابری میکند.
هرنوع آیین و مذهبی که حتا تصورش را نکردهاید، در اینجا زیر چتر قانون سیکولار در
امنیت زندگی میکنند و مطابق قانون حق دارند به قدرت سهیم باشند. پرستندهگان تمام
خدایان و پیروان تمام مذاهب، حق دارند که مطابق مذهب خود رفتار کنند، اما حق
ندارند اعتقاد خود را بر دیگران تحمیل کنند یا آنها را تحقیر و تکفیر نمایند. با
این حساب، به کشور خود نظر اندازیم و وضعیت هندوها و سیکها و بقیه اقلیتهای دینی
را ببینیم. از آنها گذشته، حتا میان مذاهب اسلامی قائل به رواداری نیستیم و تا
سرحد تکفیر همدیگر پیش میرویم.
3. فرض کنید قانون سیکولار مطابق خواست
شما از جهان برداشته شد. اقلیتهای مسلمان که در کشورهای غیر اسلامی تا کنون
آزادانه زندگی میکردند و مراسم دینی خویش را برگزار میکردند، چه خواهند شد؟ این
را هم تصور کنید که بیشترین مهاجر فقیر و پناهجو در کشورهای غیر اسلامی فعلاً از
کشورهای اسلامی است که با حفظ عقاید تا کنون آزادانه زندگی میکنند. جدا از آنها،
وضعیت همین دو صد میلیون مسلمان هندی را تصور کنید که اگر نظام سکولار نباشد،
اینها زیر چتر حکومت دینی هندو که حدوداً 966 میلیون جمعیت دارند، چه خواهد شد؟
همچنان اقلیتهای دینی غیر مسلمان در اندونیزی، ترکیه، پاکستان و سایر بلاد اسلامی
چه خواهند شد؟
4. هموطنان ما با مسلمان شدن یک مسیحی
یا هندو یا پیروان سایر ادیان، چنان خوشحال میشوند که قابل وصف نیست. خیلی خوب،
این را هم از خود بپرسید که این زمینه را کدام قانون برای مسلمان شدن آنها مهیا
کرده است؟ کدام نظام به آن غیر مسلمان حق داده که اگر دلش خواست دین اسلام را
بپذیرد؟ چرا در کشور ما جان یک مسیحی، یک یهودی و یک بیدین در امان نیست، اما جان
یک مسلمان در کشورهای آنها در امان است و حتا تبلیغات دینی هم میکنند؟ اگر نظام
سیکولار برابر با کفر است، آیا به نظر شما کشور اندونیزیا که پرجمعیتترین کشور
مسلمان در جهان است، کافر است؟ ترکیه چطور؟ چرا آنها در سطح جهانی رقابت میکنند،
اما ما هنوز علیه یکدیگر خود میجنگیم؟
سخن آخر:
هموطنان عزیزم، ما میتوانیم معتقد
به عقاید اسلامی باشیم، اما در عین زمان میتوانیم از نظام سیکولار هم حمایت کنیم.
اگر حمایت نمیکنیم، حد اقل مسلمانانی را که با حفظ عقایدشان، از نظام سیکولار
حمایت میکنند، تکفیر نکنیم که در این صورت بزرگترین کشورهای اسلامی را تکفیر کردهایم.
اکنون هم تبعیض در قانون اساسی ما وجود دارد، طوری که یک هندو و سیک هموطن ما حق
ندارد خود را کاندیدای ریاست جمهوری کند. تلاش کنیم این موانع از سر راه شهروندان
برداشته شوند تا تمام شهروندان و پیروان تمام ادیان در کشور ما حقوق برابر شهروندی
داشته باشند.
با احترام
ستوده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر