۱۳۹۷ بهمن ۵, جمعه

بحث اکادمیک ملا نصرالدین صاحب با یک مسیحی


چه عرض کنم؟ از وقتی با ملا نصرالدین صاحب رفیق شده‌ام، نانم در روغن است. گاهی یگان بحث‌های دینی می‌کند که هر دو در غمش می‌مانیم. 

امروز به بهانه‌ی کریسمس با یک مسیحی بحث داشت. ازش پرسید که شما وقتی عیسا را فرزند خدایی می‌دانید، که نتوانست پسرش را از چوبه‌ی دار چهار تا لوچچک غیرمسوول نجات دهد، چگونه از او توقع بخشش و بزرگی دارید؟
مسیحی گفت: سو سو آی وانت تو تیل یو دت بیکاز....
ملا نصرالدین گفت: خوب، بان که سرخلاص‌ات کنم. ببین جناب عیسوی. این قضیه از دو حالت خارج نیست؛ یا اینکه خدای پدر نتوانسته عیسا را از دست لوچچک‌ها خلاص کند یا اینکه عمداً نکرده. اگر نتوانسته، پس قادر نبوده؛ اگر نکرده، پس لازم دیده. بنابراین اگر قادر نبوده که دیگر خدا نبوده و اگر لازم دیده پس چوبه‌ی دار حق عیسا بوده. در هر دو صورت یک پرابلم بوده سِر هه هه خخخخ😀
مسیحی گفت: آیم ساری سِر. بیا که خودزنی نکنیم ملا سِر. لوک! شما از امام حسین می‌خواهید که واسطه‌ی عفو گناهان شما نزد خداوند شده و همه‌ی‌تان را به بهشت بفرستد. خود امام در کربلا برای یک چمچه آب ناچیز، پیش شمر و یزید زاری می‌کرد و گیرش نیامد. اگر خدا امام را دوست داشت، پس دوستی در روز بدی به کار آید. بر پدر یک چمچه آب را لعنت که خدا نتواند به یک طفل معصوم بدهد. آن وقت شما توقع بهشت و ... دارید. فکر نمی‌کنید که کار شما هم ... ؟
ملا نصرالدین با خشم😡: ای د دان پدر و خاندانت ... به عقاید من توهین می‌کنی عععع؟
***آ 

از قدیم گفته بودند که خدا آدم را رفیق بد ندهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تأملی به مسألۀ زبان در افغانستان

نشر شده در روزنامۀ اطلاعات روز، لینک PDF: https://www.etilaatroz.com/wp-content/uploads/2019/05/Language-in-Afghanistan.pdf محمدجان س...