۱. طلاق نه خوب است و نه زشت.
یک امر عادی و معمولی است که در صورت نیاز، هر زوجی حق دارد از آن استفاده کند. نه
طلاق به معنای فصل رهایی است و نه ازدواج لزوماً به معنای زندان. نه خانهی شوهر
حتماً "خانهی بخت" است و نه طلاق به معنای تیرهبختی. بدین جهت نه جشنی
دارد و نه خجالتی.
۲. واقعیت اما این است که طلاق نتیجهی ازدواج است. تنها با
ازدواج است که طلاق ممکن میشود. اگر کسی از طلاق نفرت دارد، پس ازدواج نکند تا
احتمال آن صفر باشد. اگر کسی از ازدواج نفرت دارد و بعد از انجام آن، دوباره فسخ آن را تجلیل میکند، دارد غذای مسمومی را روی
دسترخوان دیگران و در حضور رسانهها استفراغ میکند.
۳. قرارداد ازدواج البته بیشتر به تصاحب زنان توسط مردان تعبیر شده است. میتوان روی مفاهیم و تعابیر تمرکز کرد و به اصلاح آن کوشید.
۳. قرارداد ازدواج البته بیشتر به تصاحب زنان توسط مردان تعبیر شده است. میتوان روی مفاهیم و تعابیر تمرکز کرد و به اصلاح آن کوشید.
این موضوع در زبانهای گوناگون قابل بررسی است. چنانکه در زبان پشتو شوهر را
"خاوند" میگویند که به معنای صاحب است. در فارسی اصطلاح
"عیال" "اُشتوکها" و "سیاهسر" برای زنان و اصطلاح
"صاحب خانه" و "سرپرست" برای مردان رایج است. در زبان اردو
واژه "میاں" برای شوهر به کار میرود که آن نیز به معنای صاحب است. در
زبان انگلیسی شوهر را Husbend میگویند که
به معنای کشت کردن و با Husbendry به معنای
کشاورزی همریشه است. تعبیر قرآنی "زنان کشتزار شمایند" نیز همینگونه
است.
۴. زنان و مردان موجودات مساوی یا مخالف نیستند، بلکه مختلفاند.
هر انسانی در جهان، موجود منحصر به فرد است.
زنان و مردان برای مبارزه علیه هم آفریده نشدهاند. آنان باید از همدیگر و با
همدیگر لذت ببرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر