این واژه در گویش هزارهگی با کمی تغییر به شکل «خونده» اما
با عین معنا کاربرد دارد. ترکیبات آن چون «خوندِه خانه»، «خوندَهخور»، «بیخوندَه»،
«خوندهقَیله»، «خوندهمُرده»، «خوندیکردن» و غیره از زبان مردم فراوان شنیده میشوند.
در تمام این ترکیبات، خونده همان خوند به معنای خداوند (صاحب) به کار میرود.
مترادف خوندِهخانه در متون کلاسیک، خانهخدا
آمده است؛ آنگونه که ناخدا (ناوخدا) و کدخدا نیز از همین جملهاند. مترادف
خوندهخور، در هزارهگی «میرخور» هم به کار میرود. چنانکه گفته شد، خوند به معنای
میر/ امیر هم است.
این واژه در معنای تصاحبکردن به شکل «خوندی» میآید؛
مانند:
خدا توره خوندی کنه! = خدا تو را از ما بگیرد. (کنایه از
مردن)
کتابای خو ره خوندی کید/شید = چوکیهای خود را تصاحب کنید/
شوید.
در زبان پشتو هم به گمان من واژۀ «خاوند» به معنای صاحب،
دگردیسی واژۀ «خداوند» است، به معنای صاحب و مالک.
خونده = خوانده
خونده در ترکیبات «بیرخونده/ بیرارخونده»، «پدرخونده» و
غیره همان «خوانده» در تلفظ معیاری «برادرخوانده» و «پدرخوانده» است. در این نوع
ترکیبات معنای صاحب و مالک را ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر