۱۳۹۸ آذر ۲۶, سه‌شنبه

توضیحی در بارۀ «خوندَه»‌




واژۀ خوند در فرهنگ دهخدا و معین به معنای خداوند و امیر آمده است. در برهان قاطع ذیل این واژه چنین آمده است: «خوندکار به معنای خداوندگار است. چه خوند به معنی خداوند است و سلطان روم را نیز گویند».
این واژه در گویش هزاره‌گی با کمی تغییر به شکل «خونده» اما با عین معنا کاربرد دارد. ترکیبات آن چون «خوندِه خانه»، «خوندَه‌خور»، «بی‌خوندَه»، «خونده‌قَیله»، «خونده‌مُرده»، «خوندی‌کردن» و غیره از زبان مردم فراوان شنیده می‌شوند. در تمام این ترکیبات، خونده همان خوند به معنای خداوند (صاحب) به کار می‌رود. مترادف خوندِه‌خانه در متون کلاسیک، خانه‌خدا  آمده است؛ آنگونه که ناخدا (ناوخدا) و کدخدا نیز از همین جمله‌اند. مترادف خونده‌خور، در هزاره‌گی «میرخور» هم به کار می‌رود. چنانکه گفته شد، خوند به معنای میر/ امیر هم است.
این واژه در معنای تصاحب‌کردن به شکل «خوندی» می‌آید؛ مانند:
خدا توره خوندی کنه! = خدا تو را از ما بگیرد. (کنایه از مردن)
کتابای خو ره خوندی کید/شید = چوکی‌های خود را تصاحب کنید/ شوید.
در زبان پشتو هم به گمان من واژۀ «خاوند» به معنای صاحب، دگردیسی واژۀ «خداوند» است، به معنای صاحب و مالک.

خونده = خوانده
خونده در ترکیبات «بیرخونده/ بیرارخونده»، «پدرخونده» و غیره همان «خوانده» در تلفظ معیاری «برادرخوانده» و «پدرخوانده» است. در این نوع ترکیبات معنای صاحب و مالک را ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تأملی به مسألۀ زبان در افغانستان

نشر شده در روزنامۀ اطلاعات روز، لینک PDF: https://www.etilaatroz.com/wp-content/uploads/2019/05/Language-in-Afghanistan.pdf محمدجان س...