۱۳۹۹ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

توضیحی در بارۀ تپ‌کردن‌ (to tap)



«تپ‌کردن» با تلفظ /ت/ ثقیل شبیه زبان پشتو، در گویش هزاره‌گی به معنای «زدن» یا لت‌کردن است. وقتی می‌گویند که فرهاد او را تپ کرد؛ یعنی او را لت‌و‌کوب کرد. البته به همین معنا در گویش گنابادی هم آمده است. «تپ‌تپ» اما در فرهنگ‌های فارسی آمده و چندین معنا دارد که احتمالاً در اکثر گویش‌های فارسی به کار می‌رود. برای فهمیدن معناهای آن به فرهنگ آنلاین واژه‌یاب رجوع کنید.
جالب این است که این واژه در زبان فارسی و انگلیسی مشترک است. یکی از معانی واژۀ «تپ» در زبان انگلسی نیز با همین تلفظ، آهسته‌آهسته ضربه زدن است که معمولاً صدای خفیفی هم تولید می‌‌کند.
Tap (verb): to hit something gently, and often repeatedly, especially making short, sharp noises. (Cambridge dictionary)
برخی از کاربردهای «تپ» و «تپ‌تپ» در گویش هزاره‌گی:
نیلغه را تپ‌تپ کردن = با کف دست آهسته به پشت بچه زدن برای اینکه بخوابد.
خمیر را تپ‌تپ کردن = با کف دست آهسته به خمیر زدن برای اینکه هموار یا نازک شود.
تپ‌تپ = اسم صوت. تپ‌تپِ پای به معنای صدای برداشتن گام.
تپَک = وسیله‌یی که با آن پشت بام یا خرمن‌جای را برای سفت و محکم شدن می‌کوبند.
تپک کردن بام یا خرمن‌جای = با تپک پشت بام یا خرمن‌جای را کوبیدن تا در برابر بازندگی و ضربه مقاوم شود.
بیده تپ کردن = با چوب مخصوص علف کوهی را میده کردن.
پشت را تپ کردن = با کف دست یا دستِ گره کرده به پشت کسی کوبیدن برای رفع قولنج.
تپ‌کُویله کردن = لت و کوب کردن
تپ‌کردن = لت کردن
محمد ستوده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تأملی به مسألۀ زبان در افغانستان

نشر شده در روزنامۀ اطلاعات روز، لینک PDF: https://www.etilaatroz.com/wp-content/uploads/2019/05/Language-in-Afghanistan.pdf محمدجان س...