۱۳۹۶ مهر ۱۷, دوشنبه

زبان و جنسیت

جنسیت‌زده‌گی زبان
خلاصۀ متن سمینار من در تالار سمینارهای لیسۀ‏ معرفت، اول جوزای 1391 خورشیدی
توصیف صحنه
سمینار جوزای 1391 در لیسۀ معرفت
روز سه شنبه اول جوزای بهار سال 1391ه.خ، تالار سمینارهای لیسۀ عالی معرفت مملو از آموزگارانی بود که یکی از جالب‌ترین روزهای سمینار را تجربه می‌کردند. آن روز قرار بود بحث «جنسیت‌زده‌گی زبان» مطرح شود. پرسش اصلی آن روز نیز همین موضوع بود. بیش از صد آموزگار و کارمند اداری در انتظار پاسخ این پرسش نفس می‌کشیدند.
زمان که فرارسید، زهرای فایز، یک تن از آموزگاران، نشست را به‌طور رسمی آغاز کرد و سمینار آغاز شد. بحث داغ جنسیت‌زده‌گی زبان از پیشینۀ تاریخی زن و مرد آغاز شد و از همان نخست با مخالفت‌های شدید برخی و طرفداری‌ برخی دیگر آموزگاران همراه بود. سمینار در فضای رد و تأیید به انجام رسید. به دلیل پرسش‌هایی که در جریان سخنرانی ـ بر خلاف قرارداد سمینار آن روز ـ مطرح شد، سخن‌هایی نیز ناگفته ماند که اینک خوانند‏ه‌گان ارجمند را در جریان خلاصۀ کامل این سمینار قرار می‌دهیم.

یک ـ زبان ما، زبان انسان
زبان ما، به صورت مطلق زبان انسان است؛ شاید این ویژه‌گی را کم‌تر زبان‏ها داشته باشند. منظورم از زبان انسان این است که در ساختار دستوری این زبان، مسألۀ جنسیت هرگز مطرح نیست. در زبان ما مؤنث، مذکر و مخنث وجود ندارد؛ در حالی که در زبان‌های دیگر ـ حد اقل در زبان‌هایی که من با آنها آشنا هستم ـ  مسألۀ جنسیت به صورت واضح در ساختار دستوری‌شان مطرح است؛ به گونۀ مثال ضمایری که در زبان انگلیسی(همه انواع ضمیر) به‌کار می‏روند مسألۀ جنسیت را در خود دارند؛ یعنی زن و مرد ضمایر جداگانه دارند.
در زبان عربی نیز این ادعا را به ساده‌گی می‌توان ثابت کرد؛ چنانکه در گردان‌های فعل (چهارده صیغه) و ضمایر گسسته (منفصل) آن نیز این ویژ‏ه‌گی صراحت فوق‌العاده دارد و نیاز به توضیح دادن نیست. همین ادعا را می‌توان در زبان پشتو نیز به راحتی به اثبات رساند. اما در زبان فارسی دری هرگز چنین چیزی را سراغ نداریم.
جالب‌تر اینکه در زبان انگلیسی، ضمیری که بجای «God» (خدا) استفاده می‌شود «He»، در زبان عربی بجای «الله»، ضمیر «هُوَ» و در زبان پشتو نیز بجای «خدا»، ضمیر «هغه» به‌کار برده می‌شود. ضمایر یاد شده همه ضمایری‌اند که بر جنس مذکر دلالت دارند؛ بدین معنا که در این زبان‏ها، خدا با دید مردانه نگریسته شده و در ساختار زبانی، مرد پنداشته شده است. در حالی که در زبان ما (فارسی دری) ضمیری که بجای نام خدا به‌کار می‌رود همواره «او» بوده و «او» برای مرد و زن به‌طور یکسان به‌کار می‏رود و از «او» هیچ جنسیت خاصی را نمی‌توان منظور داشت. به همین دلیل است که زبان ما در ساختار دستوری خود تبعیض جنسیتی ندارد. انسان در زبان ما بدون تبعیض شناخته می‌شود و ضمایر برای زن و مرد در زبان فارسی «او، من، تو، ما، شما و ایشان» است. ضمایر مشترک زبان ما (خود، خویش و خویشتن) نیز به‌صورت مشترک برای زن و مرد به‌کار می‌روند.


دو ـ انسان ما، انسان مردانه

اصطلاح «آدم» به معنای انسان و «آدمیت» به‌معنای انسانیت، کاربرد عام دارد و در متون قدیم نیز واژۀ آدم را به‌معنای انسان، به‌کثرت می‌توان دید.

بحث داغ استادان در مورد زبان و جنسیت، سمینار1391 در معرفت.
آدم = انسان
بنی‌آدم اعضای یکدیگراند                   
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به‌ درد آورد روزگار  
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی‌غمی               
نشاید که نامت نهند آدمی
سعدی
تن آدمی شریف است به جان آدمیت     نه همین لباس زیباست نشان آدمیت    سعدی

آدمی کی بود گزنده چو تو      دیو و دد کی بود درنده چو تو؟                      ناصر خسرو
از دید دیگر هر گاه پیشینۀ واژۀ آدم را مطالعه کنیم، به نخستین انسان قرآن می‌رسیم که خودش پیامبر بوده و از بهشت به زمین هبوط کرده است[1]. این آدم از نظر جنسیت مرد بوده و خلیفۀ خدا بر روی زمین نیز همین آدم بوده و حوا در قرآن کریم نام زنی است که همسر آدم بوده است. به بیان قرآن، خداوند زبان را نیز به همین آدم یاد داد[2] و آدم مسجود ملائک شد.[3]
با درنظرداشت واژۀ آدم و معنای آن در قرآن و کاربرد واژۀ آدم در متون قدیم به‌معنای انسان، می‌توان گفت که آدم در زبان ما به معنای انسان بوده و همین آدم در قرآن به مفهوم انسان مرد به‌کار رفته است. در نتیجه می‌توان گفت که آدم (جنس مرد) در زبان ما به معنای انسان (زن و مرد) است و انسان ما مردانه است.
در متون فارسی دری واژۀ مرد بجای واژۀ آدم ـ که مرد بوده است ـ نیز به معنای انسان (مرد و زن) بکار رفته که اینک نمونه‏هایی از آن را ذکر می‏کنم.

مرد= جنس نرینۀ انسان. (مجاز) انسان به‏طور اعم، شخص. «مرد نباید یک آن از خواندن و تجربه اندوختن بیاساید» (اقبال)؛ «مرد باید که گیرد اندر گوش/ ور نبشته است پند بر دیوار» (سعدی)؛ «همی‌گفت کاین را نخوانید مرد/ یکی ژنده پیل است با داروبرد» (فردوسی).[4]

سه ـ جنسیت‌زده‌گی زبان ما           
آنگونه که گفته آمد، چون زبان، آیینۀ تمام‌نمای فرهنگ و طرز تفکر آدمی است، زبان ما نیز در خدمت جنس مذکر (مرد) بوده است. واژه‌ها و تعبیرات مردانه و به نفع مردان، در ادبیات و زبان ما هر قدر بخواهیم فراوان است. از گفتار روزمره کوچه و بازاری تا شعر و داستان و نام و تعبیرها و کنایات، همه به نفع مردان بوده است. زن بودن در زبان نوعی ضعف پنداشته شده و هیچ کسی ادعا به زن صفتی نکرده است.
 
الف ـ اخفای نام زنان؛ حجاب زبانی
آنگونه که گفته آمد، زبان رسمی و کاربردی در طول تاریخ در اختیار مردان بوده و این قدرت یک‌طرفه، زبان را جنسیت‌زده کرده و به‌سود مردان جهت داده است. زبان رسمی و عام مردم با تأثیرپذیری از قدرت مردان، مردانه شده و زن‌ها کمرنگ و ضعیف جلوه کرده‌اند. اکنون برای اثبات ادعای خود نکات زیرین را برای نمونه ذکر می‌کنم:
1)      در جامعۀ ما نام گرفتن از زن یا دختر کسی زشت و ناپسند است.
یادداشت: اگر نام زن یا دختر کسی افشا شود، به احتمال زیاد در کوچه و بازار مورد سوء کاربرد قرار می‌گیرد.
2)      در تذکره‏ (شناسنامه) نام مادر ما ذکر نشده و تنها با نام پدر خود شناخته می‌شویم.
یادداشت: این بزرگ‌ترین جفا در حق مادران است؛ زیرا فرزندی را که او با خون دل می‌پروراند، در اسناد رسمی به او تعلقی ندارد.
3)      تا سال‌های پیش، زنان تذکره تابعیت نداشتند؛ یعنی نام زن بر زبان نمی‌آمد.
یادداشت: جامعۀ مردسالار مطلق، زنان را از حق طبیعی‌شان محروم کرده بود.
4)      شاید بیش از نود و نه درصد نام‌های فامیلی از نام پدر و پدر کلان گرفته شده باشد.
5)      تعدادی ـ به شمول خودم ـ نام مادر کلان‏ خود را نمی‌دانند. (با تأسف)
6)      قبیله‏ها همه به نام مردان، نام‌گذاری شده‌اند و هیچ قبیله‌‌یی را من سراغ ندارم که به نام یک زن باشد، اگر هم باشد استثنایی است.
7)      پدران و مادران ما با نام پسران‌شان یاد می‌شوند؛ مانند پدر علی، پدر سردار و غیره، مگر اینکه شخصی پسر نداشته باشد تا به نام دختر خود یاد شود.
8)      در کارت‌های عروسی که من دیده‌ام، نام داماد به‌صورت واضح ذکر شده در حالی که نام عروس را نمی‌نویسند.
معلم عزیز رویش و اشتراک او در بحث سمینار 1391 معرفت.
یادداشت: در جامعه‌ای که ضعف فرهنگی وجود دارد، احتمال زیاد وجود دارد تا از نام عروس سوء استفاده کنند.
9)      در موارد زیاد متوجه شده‌ام که هرگاه از دختران یا زن‌ها نام‌شان پرسیده شود، ناراحت می‌شوند.
یادداشت: اعتمادی وجود ندارد تا از نام‌شان سوء استفاده نشود.
10)   هرگاه کسی را به نام مادرش صدا بزنیم شاید جنگ کند.
11)   در مکاتب و اسناد رسمی دانشگا‏ه‌ها تنها نام پدر ما ثبت می‌شود.
12)   پسران و دختران در جامعۀ ما تنها به نام پدرشان یاد می‌شوند؛ مانند دختر سخی‌داد و پسر یعقوب.
13)   زن‌های بی‌سواد با نام شوهران خود شناخته یا معرفی می‌شوند.
14)   دختران به خاطر هراس از افشا شدن نام‌شان در کورس‌ها، خود را به نام مستعار ثبت می‌کنند.
یادداشت: حق دارند؛ چرا که متأسفانه تعدادی از پسران هنوز خودشان را مالک جهان می‌دانند و دختران را مملوک. به همین سبب از نام دختران سود می‌جویند و در کوچه و محل‌شان از نام آنها استفادۀ بد می‌کنند.
15)   هرگاه کسی نام زن ما را ـ به ویژه اگر بی‌سواد باشیم ـ بپرسد، شاید جنگ کنیم.
یادداشت: چرا که فکر می‌کنیم فتنه‌ای زیر سر دارد.

ب ـ واژه‌های جنسیت‌زده
پیر زن= عجوزه، پیچه سفید، موسفید.
زن = سیاه‌سر، عیال، اهل خانه زوزادا (نوزدادها) (عامیانه)
دختر= عاجزه (کنایی) خریطۀ خاک (عامیانه)
خواهر= همشیره (یعنی کسی که هیچ پیوندی با ما نداشته باشد ب‌جز اینکه باهم از یک مادر شیر خورده باشیم).
مادر= والده (کسی که فقط ما را به دنیا آورده)، ننه، آبَی، ممی و غیره.
مادراندر= خاله

همین واژه‏ها را در مورد مردان بخوانید:
پیر مرد = ریش سفید، موسفید.
مرد = شوهر
پسر= بچه؛ نام‏گیره(مجاز).
برادر= برادر
پدر =  قبله‌گاه (مجاز)، خسور= قبلگاه مجازی
پدراندر = پدر
دیده می‌شود که در واژه‌های بالا مسألۀ جنسیت و قدرت جنس مردانه آشکارا بیان شده است.

ج ـ صفات قدرتمند مردانه
صفات مردانه برای مرد و زن به‌صورت مشترک به‌کار می‌روند. هرگاه برای یک زن صفات مردانه داده شود، نشانگر قدرت و درایت او بوده و تشویق‌کننده است. به نمونه‌های زیرین توجه کنید:
قول مردانه، گپ مردانه، نان مردانه، کار مردانه، مردانگی، مرد میدان و غیره. واژۀ مرد با ادات شرطی نیز به‌کار برده شده و بیانگر شجاعت و صداقت است؛ مانند: اگر مردی گپ بزن؛ اگر مردی ایستاد شو؛ اگر مردی از خانه برآی؛ اگر بچۀ مردی برو و غیره.

د ـ صفات ضعیف زنانه
صفات زنانه را اگر برای مردان قایل شویم، ناراحت می‌شوند و نوعی ضعف پنداشته می‌شود، حتا خود زنان نیز در مواردی ناراحت می‌شوند؛ مانند: رفتار زنانه، گپ‌های زنانه، حمام زنانه، مجلس زنانه، خوی زنانه، بدن زنانه، لباس زنانه، چادر زن را به سر کردن، نخرۀ زنانه داشتن و غیره.
.محمدجان ستوده در حال سخنرانی، 1391 ه.خ معرفت
زَهرۀ مردان نداری چون زنان در خانه باش
ور به میدان می‌روی از تیر باران بر مگرد
غزلیات سعدی

اگر مردان را صفت تابعیت زن بدهیم نیز نوعی ضعف و تحقیر برای مردان است؛ مانند:
«زن ذلیل» برای کسی که فرمانبردار زن خود است. در فرهنگ مردم ما اطاعت از زن (درست یا نادرست) به‌معنای اشتباه کردن است. در مورد زنانی که از مردان خود فرمانبرداری می‌کنند، چنین اصطلاحی وجود ندارد.
«زنچه» برای مردی که در کارهای آشپزخانه و خانه‌داری همکاری یا دخالت دارد.

ه ـ چگونگی کاربرد فعل برای مردان و زنان
با آنکه در زبان قاعده‏‌ای در مورد کاربرد فعل برای زن و مرد وجود ندارد؛ بیشتر فعل‌های کاربردی برای زنان از جنس فعل‏های مجهول است، در حالی که اکثر فعل‌هایی که برای مردان به‌کار رفته است، فعل‌های معلوم. فعل‌های معلوم از نظر قدرت قوی‌تر از فعل‌های مجهول است؛ زیرا فعل معلوم، فاعل مشخص دارد، اما فعل مجهول فاعل مشخص ندارد؛ مانند:
1)      زن ـ خواستگاری می‌شود. (توسط چه کسی؟ شاید توسط یک مرد).
2)      مرد ـ خواستگاری می‌کند. (فاعل این جمله، خود مرد است).
3)      زن ـ طلاق داده می‌شود. (توسط چه کسی؟ شاید توسط یک مرد).
4)      مرد ـ طلاق می‌دهد. (طلاق‌دهنده در این جمله، مرد است).
5)      زن ـ به خانه شوهر برده می‌شود. (توسط چه کسی؟ شاید توسط یک مرد).
6)      مرد ـ زنش را به خانه می‌برد. (فاعل این جمله معلوم است: مرد)
نمونه‌های بیشتر را در این زمینه می‌توان یادآوری کرد، اما در اینجا به همین قدر بسنده می‏شود.

و ـ نتیجۀ بحث
محمدجان ستوده 1391ه.خ معرفت.
با توجه به مواردی که ذکر شد، به‌صراحت می‌توان گفت که آنگونه که جریان‌های تاریخی و فرهنگی دیگر در اختیار مردان بوده است، زبان نیز به‌عنوان آیینۀ تمام‌نمای فرهنگ و تاریخ یک جامعه، در اختیار مردان بوده و به نفع مردان رقم خورده است. من به این باورم که اگر بخواهیم وضعیت زنان را در جامعۀ خود بررسی کنیم، یکی از گزینه‌های دقیق و قابل‌دسترس برای همه‌گان، زبان است که از درون آن، به راحتی می‌شود سراغ وضعیت زنان و مردان رفت.
وضعیت زنان در تمام ابعاد زبان قابل بررسی است؛ چرا که سیمای زن در دوبیتی‌ها، ضرب‏المثل‌ها، افسانه‌ها، داستان‌ها و گفتگوهای روزمره هویداست. هیچ راهی نیست تا زبان را به نفع زن تغییر دهیم، مگر اینکه با ورود زنان در حوزه‌های تحصیلی و کاری و تثبیت لیاقت و درایت‌شان، کم‏کم واژه‌های تحقیر‏آمیز زنانه سُفته و رُفته شده و زبان متعادل به‌وجود بیاید.   



[1] . داستان مفصل آدم و حوا را در سورۀ بقره بخوانید.
[2] . و خدای عالم همه اسما را به آدم تعلیم داد آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اگر شما بر دعوی خود صادقید، اسماء اینان را بیان کنید. سوره بقره، آیه‏ی 31
[3] . و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبر ورزید و از فرقۀ کافران گردید.
[4] . فرهنگ بزرگ سخن، ذیل «مرد».





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تأملی به مسألۀ زبان در افغانستان

نشر شده در روزنامۀ اطلاعات روز، لینک PDF: https://www.etilaatroz.com/wp-content/uploads/2019/05/Language-in-Afghanistan.pdf محمدجان س...